نویسنده مقاله: رویا نیکپور
لینک پروفایل نویسنده:
https://lumiereartschool.com/profile/roya
نوشتار درمانی، نوشتن درمانی یا ژورنال درمانی، یکی از روشهای بسیار موثر در بهبود سلامت روان به شمار میرود که بهعنوان ابزار قدرتمندی برای شناخت بهتر خود و بیان احساسات، و همچنین تسکین دردهای روحی است. این شیوه درمانی ریشه در ارتباط مستقیم ذهن و قلم دارد و به افراد کمک میکند تا افکار و احساسات درونی خود را که ممکن است پنهان یا ناشناخته باشند، به سطح خودآگاه بیاورند.
ادبیات همیشه جایی برای بازتاب تجربیات درونی نویسندگان بوده است و در آثار ادبی متعددی از نوشتار بهعنوان ابزار خوددرمانی دیده میشود. نویسندگان برجستهای همچون ویرجینیا وولف، سیلویا پلاث، فرانتس کافکا، آلبر کامو و… به کرات از این شیوه در آثارشان استفاده کردهاند. هر یک از آنها با به کارگیری نوشتار درمانی در قالب ادبیات توانستهاند به بیان دغدغههای درونی و جستجوی معنا در جهانی پر از تناقضات بپردازند.
در آثار نویسنده برجسته قرن بیستم، «ویرجینیا وولف»، نمونههای بارزی از استفاده از نوشتن برای شناخت و بیان احساسات دیده میشود. در کتاب «خانم دالووی»، ویرجینیا وولف با بازگویی افکار شخصیت و جستجوی عمق ذهن وی، تجربیات زیسته و درونیات خودش را به تصویر میکشد. این شیوه نگارش که در ادبیات بهعنوان «جریان سیال ذهن» شناخته میشود، نشان میدهد که نوشتن چگونه میتواند راهی برای بروز تجربیات زیسته درونی افراد باشد.
سیلویا پلاث، شاعر و نویسنده امریکایی نیز از کسانیست که از نوشتن بهعنوان ابزاری برای مواجهه با افسردگیاش استفاده کرده است. کتاب حباب شیشهای (The Bell Jar) بازتاب وی از تجربه زیستهاش و مقابله با افسردگی درونی بوده است. جایی که نوشتن برای پلاث، کمک به رنجهای درونی وی و گذر کردن از آنها بوده است.
نوشتن و نوشتار درمانی میتواند به بیان رنجهای نهفته و نگفتنی افراد، بهخصوص نویسندگان، کمک بسیاری کند و امکان بازنگری و درک کردن دوبارهی احساسات را برای نویسندگان فراهم کند. از منظر روانشناسی، نوشتار درمانی بهعنوان تکنیکی معتبر برای پردازش احساسات به کار میرود و نیز یکی از ابزارهای معتبر در درمان شناختی-رفتاری (CBT) شناخته میشود. این روش شامل نگارش منظم و پیوسته افکار است که میتواند باعث شود فرد احساسات پیچیده و سرکوب شدهی خود را بیان و با دیدی تازه به آنها بنگرد.
رمان کوتاه مسخ، از فرانتس کافکا نیز نمونهای برجسته از استفادهی نوشتار برای بازبینی گذشته و احساسات است. آثار کافکا، به ویژه مسخ و محاکمه، بازتابی واضح از ترسها، ناامنیها و احساس ناتوانی وی در جهان پیشرویش میباشد. همچنین او از نوشتن بهعنوان راهی برای مواجهه و تخلیه احساسات پیچیده نسبت به رابطه پرتنش با پدرش بهره میبرد. کتاب «نامه به پدر» در نوع خود، تلاشی برای مواجهه با احساسات سرکوب شده نسبت به پدرش به شمار میرود. او پدرش را فردی سختگیر و مقتدر توصیف میکند که همیشه او را مورد انتقاد قرار میداده و به شدت باعث تضعیف اعتمادبهنفس او شده است.
در کتاب «مسخ» شخصیت اصلی، گرگور سامسا، نماد شخصیت ترسیدهی خود کافکاست. تبدیل ناگهانی سامسا به حشره و سپس چالشهایش بهعنوان یک حشره با خانواده، بیانگر احساس بیگانگی و انزوای کافکا که در زندگی تجربه میکرد به شمار میرود. گرگور در مواجهه با خانوادهای که دیگر او را نمیپذیرند، نمادی از تجربههای کودکی و رابطهی پرفشار کافکا با پدرش است، جایی که احساس میکرد درک نمیشود و ارزش کافی ندارد.
نوشتار درمانی به طور کلی میتواند راهی برای تخلیه هیجانات و بیان بیپرده احساسات به شمار رود. در رویکرد درمانی CBT مراجعان تشویق میشوند که دفترچهای روزانه همراه خود داشته باشند و تجربیات روزمره، احساسات و واکنشهای خود را یادداشت کنند. همچنین مراجعین تشویق میشوند تا افراد خودآیند منفی خود را شناسایی کرده و آنها را یادداشت کنند و الگوهای ناسالم فکری خود را بیشتر درک کنند. سپس درمانگر با آنها کار میکند تا این افکار را با افکاری منطقیتر و مثبتتر جایگزین کند.
علاوه بر اینها، تمرینات نوشتار درمانی مانند نامه به خود گذشته/آینده و یا نگارش خاطرات بصورت تکنیکهای آزادنویسی نویسندگی میتواند راهی برای درک بهتر احساسات باشند.
در نهایت، نوشتن برای نویسندگان نه تنها ابزاری برای ابراز و بیان تجربهی زیسته، بهطوری که دیگران نیز آن را درک و احساس کنند به شمار میرود، بلکه میتواند راهی برای درمان زخمهای روحی و شناخت شخصیت نیز باشد. نمونههای بسیار از آثار ادبی نویسندگان، گواهیست بر قدرت شفا بخش نوشتن و نشان میدهد چگونه این پیوند قوی میان انسان و دنیای درونی او با قلم، میتواند نه تنها زندگی خود نویسنده، بلکه زندگی خوانندگان نویسنده را نیز متحول کند.